
امیر شاهی
شمارهٔ ۹۹
۱
ای هر دم از جفای تو دل را غمی دگر
عالم ز تو خراب و تو در عالمی دگر
۲
ایندم که در رکاب توام، خون من بریز
ترسم که عمر امان ندهد تا دمی دگر
۳
تیری زدی و ریش دل آسوده شد ز درد
هان! ای طبیب خسته دلان، مرهمی دگر
۴
بلبل ز شوق نعره زنان در حریم باغ
گل هر زمان به مجلس نامحرمی دگر
۵
شاهی، ز گریه سیل براین آب و گل مریز
کاین خانه پست میشود از شبنمی دگر
تصاویر و صوت

نظرات