
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۱۱۲
۱
ای گلشن از بهار خیال تو سینهها
برگ گل از طراوت نامت سفینهها
۲
هرجا غمت رواج دهد گوهر شکست
بر سنگ خاره رشک برند آبگینهها
۳
گر از نسیم راز تو عالم چمن شود
بوی گل صفا دمد از گرد کینهها
۴
در جستجوی گوهر ذاتت فکنده چرخ
از روز و شب به قلزم غیرت سفینهها
۵
بخشیده حشمتت به سلیمان ملک فقر
از نقش پای مور کلید خزینهها
۶
دنیاپرست حسرت جاوید میبرد
در خاک مانده از دل قارون دفینهها
۷
در جلوهگاه سنگدلان شو غبار اسیر
این است پاس خاطر آیینه سینهها
نظرات