
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۱۲۴
۱
پری رخی است عرق کرده عکس ماه در آب
بساط آینه وا می کند نگاه در آب
۲
فریب خورده دل گر به طرف جو گذرد
حباب می شکند گوشه کلاه در آب
۳
جنون نه زحمت کشتی کشد نه منت موج
به پای شوق تو وا کرده ایم راه در آب
۴
ندید روی زمین جای یک دم آسایش
حباب رفت و بنا کرد خانقاه در آب
۵
ز موجه عرق شرم پایمال شدیم
حباب ما نتواند کشیده آه در آب
۶
نداد دردسر ناخدا غبار اسیر
گذر کند ز پل موج این گیاه در آب
تصاویر و صوت

نظرات