اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۱۲۴

۱

پری رخی است عرق کرده عکس ماه در آب

بساط آینه وا می کند نگاه در آب

۲

فریب خورده دل گر به طرف جو گذرد

حباب می شکند گوشه کلاه در آب

۳

جنون نه زحمت کشتی کشد نه منت موج

به پای شوق تو وا کرده ایم راه در آب

۴

ندید روی زمین جای یک دم آسایش

حباب رفت و بنا کرد خانقاه در آب

۵

ز موجه عرق شرم پایمال شدیم

حباب ما نتواند کشیده آه در آب

۶

نداد دردسر ناخدا غبار اسیر

گذر کند ز پل موج این گیاه در آب

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۱۲۹

نظرات