
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۱۳۴
۱
روز وصل است انتظار غریب
نیست اینها ز روزگار غریب
۲
عندلیبم سمندر چمن است
کس مبادا چو من دیار غریب
۳
وحشتم الفت الفتم وحشت
هست صیاد من شکار غریب
۴
جوش عشق است خوش تماشایی است
گشت در باغ برگ و بار غریب
۵
اشک من تا بهار پیرا شد
دل ما آشنا دیار غریب
۶
باغ وصل است اسیر شکر خدا
گشته در سینه خارخار غریب
نظرات