
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۱۵
۱
به دل دوزد نگاهت سینهها را
به گل گیرد رخت آیینهها را
۲
بهار سینهصافی بیخزانتر
ز دل روبد غبار کینهها را
۳
بیا زاهد که مست سجده یابی
به پای خُم شب آدینهها را
۴
نخستین گام سر باید نهادن
که بالا میرود این زینهها را
۵
اسیر دور گردم میتوانم
که نامحرم کنم دیرینهها را
تصاویر و صوت

نظرات