
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۱۵۴
۱
بلبل بیا که ناله ارزان غنیمت است
ابر بهار و صحبت یاران غنیمت است
۲
از هر لبی نوای دگر می توان شنید
تعبیر خوابهای پریشان غنیمت است
۳
عمر عزیز کینه عبث می رود به باد
فرصت غنیمت است عزیزان غنیمت است
۴
گلبازی اشاره و ایما شکفته تر
در سنگلاخ سیر گلستان غنیمت است
۵
یک جلوه مهربانی احباب و صد بهار
از ابر خشک شوخی باران غنیمت است
۶
هر یک طراز جیب و کناری است گل بچین
گلهای خیر صحبت یاران غنیمت است؟
۷
هر یک خدیو دهری و هریک امام شهر
وحشت بیا که الفت ایشان غنیمت است
۸
راه گریز هیچ ندانی خوش است اسیر
بودن در این مجادله نادان غنیمت است
نظرات