اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۱۶۲

۱

باده کامل عیار جوش خود است

نشئه چابک سوار هوش خود است

۲

نتوان شد غبار خاطرها

حرف ما آشنای گوش خود است

۳

چه اثرها ز ناله می چینم

بیکسی گوش بر سروش خود است

۴

درد می شد غبارم از مستی

دل همان در خمار جوش خود است

۵

چه گواراست زهر دشنامش

آنقدر نوش ما که نوش خود است

۶

داد ازخنده های یار اسیر

هم نمک هم نمک فروش خود است؟

تصاویر و صوت

نظرات