
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۰۱
۱
ز تاب اینکه به رویت نقاب نزدیک است
به دل چو زلف تو صد پیچ و تاب نزدیک است
۲
سپند نسبت دوری به اشک من دارد
همین بس است که با اضطراب نزدیک است
۳
ز چشم عشق نیفتی برای یک مژه خواب
بهوش باش که مردن به خواب نزدیک است
۴
شراب صاف حقیقت پس از مجاز دهند
طلوع صبح چو شد آفتاب نزدیک است
نظرات