
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۰۵
۱
نی همین نقش پی شوق جنون پیما دل است
شبنم خاری که می بینی در این صحرا دل است
۲
جای حاصل آرزوی تشنه خرمن کرده ایم
قطره باران ابر ناامیدی ها دل است
۳
با هجوم آرزو شوق سبکرو چون کند
از سرشکم قطره تا گوهر در این دریا دل است
۴
ترک مطلب با دو عالم آرزو خوش کرده ایم
اختیار کیسه پردازان سودا با دل است
۵
تا چها خرمن کند صحرای دهقان جنون
حاصل خاری که می روید از اشک ما دل است
۶
دارد این ویرانه را سیل فنا معمورتر
هر دو عالم گر نباشد کار عاشق با دل است
۷
گر شود از دورگردی محرم بزم اسیر
دشمن آیینه می گردم که سر تا پا دل است
نظرات