
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۰۹
۱
گردش چشم او ایاغ دل است
نگه شوخ او دماغ دل است
۲
پر شبی روز کرده ام در باغ
لاله پروانه چراغ دل است
۳
راه عقل و جنون نمی دانم
هر کجا می روم سراغ دل است
۴
می نماید ز شیشه جای شراب
تا به گردون به خون داغ دل است
۵
حال عالم اگر پریشان است
از پریشانی دماغ دل است
۶
بشناس ای اسیر قدر جنون
ساغر روز و شب چراغ دل است
تصاویر و صوت

نظرات