اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۲۰۹

۱

گردش چشم او ایاغ دل است

نگه شوخ او دماغ دل است

۲

پر شبی روز کرده ام در باغ

لاله پروانه چراغ دل است

۳

راه عقل و جنون نمی دانم

هر کجا می روم سراغ دل است

۴

می نماید ز شیشه جای شراب

تا به گردون به خون داغ دل است

۵

حال عالم اگر پریشان است

از پریشانی دماغ دل است

۶

بشناس ای اسیر قدر جنون

ساغر روز و شب چراغ دل است

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۱۶۷

نظرات