
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۱۴
۱
هر کجا موج هیاهوی دل است
تا نفس پر می کشد بوی دل است
۲
می توان کردن دل خود را نگاه
خوی من نازکتر از خوی دل است
۳
گر محبت گلشن آرایی کند
سلسبیلش موجه جوی دل است
۴
پایمال فوج مژگان گشتم آه
گرد من محو تکاپوی دل است
۵
هرکجا می می کشد بیخود اسیر
ساغرش لبریز از هوی دل است
نظرات