
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۲۵
۱
دایم ز تمنای تو دل در نظر ماست
ابری که نم از شعله کشد چشم تر ماست
۲
بی خاطر آشفته نرفتیم به جایی
چون گل دل صد پاره ما بال و پر ماست
۳
تا گرد ره گرم روان برق نژاد است
اول قدم از خویش گذشتن سفر ماست
۴
در قدر فزودیم به قدر هنر خویش
قدر هنر خویش شکستن هنر ماست
۵
دیری است که همسایه آن روز سیاهیم
عمری است که سودای نگاهت به سر ماست
۶
هر چند اسیر از قفس آزاد نگردیم
پرواز چو در دل گذرد بال و پر ماست
تصاویر و صوت

نظرات