اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۲۲۷

۱

فغانم از دل دیوانه گرم است

غبار تربت پروانه گرم است

۲

به چشم کم غبارم را چه بینی

دل صحرا به این دیوانه گرم است

۳

چرا لب تشنه ساغر نباشم

هوای گلشن میخانه گرم است

۴

به داغ تازه ماند سایه گل

سرش از گردش پیمانه گرم است

۵

اسیر از توبه هم گردید بیزار

هنوز از مستیش میخانه گرم است

تصاویر و صوت

نظرات