
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۴۹
۱
دل پروانه فروغ گهر راز من است
اشک بلبل نمک گریه غماز من است
۲
چهره باده پرستی شفق راز من است
پر طاووسی می شوخی پرواز من است
۳
عمری از خوی کسی کوره دل تافته ام
شعله خاکستر آیینه پرواز من است
۴
تپش دل به لبم فرصت یک ناله نداد
گوشها پرده نشنیدن آواز من است
۵
شعله با داغ جگر می چکد از ابر جنون
لاله بوقلمون سایه پرواز من است
۶
پرده زمزمه شور جنون بوی بهار
جوش گل شد رسای اثر ساز من است
۷
عندلیب گل رعنای تمنا محو است
رنگ اگر باخته ام شعله آواز من است
۸
رنگ دانش ز شناسایی من ریخته اند
لب گشودن سخن آخر غماز من است
۹
جگر سوخته ام صیقل آیینه اسیر
برق تیغ نگه گرم در انداز من است
نظرات