اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۲۵۱

۱

حشر آرام لقب آتش خس پوش من است

زهره زهر نما باده سر جوش من است؟

۲

خندد از چهره خارم گل رخسار کسی

همچو دل آینه ای در بغل هوش من است

۳

تا مروت نکشد خجلت رسوایی خویش

قفل زندان شکایت لب خاموش من است

۴

گریه در پرده غیرت چقدر خنده نماست

خون خود خوردن و گلرنگ شدن جوش من است

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۱۸۸

نظرات