
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۵۱
۱
حشر آرام لقب آتش خس پوش من است
زهره زهر نما باده سر جوش من است؟
۲
خندد از چهره خارم گل رخسار کسی
همچو دل آینه ای در بغل هوش من است
۳
تا مروت نکشد خجلت رسوایی خویش
قفل زندان شکایت لب خاموش من است
۴
گریه در پرده غیرت چقدر خنده نماست
خون خود خوردن و گلرنگ شدن جوش من است
تصاویر و صوت

نظرات