اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۲۵۴

۱

سخت حیران شده ام فرصت دیدن این است

وقت ناخوانده به فریاد رسیدن این است

۲

در عدم هم نتوان دید غبارم بی تو

رفتم از خویش بیابان رمیدن این است

۳

شور محشر ز نم قطره اشکم پیداست

نمک از خوان خیال تو چشیدن این است

۴

خطش از آینه گل کرد نفس دزدیدم

خنده ای کرد که گلزار دمیدن این است

تصاویر و صوت

نظرات