
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۵۵
۱
آهم از بس که آتشین است
با ناله من اثر قرین است
۲
نه عقل به من گذاشت نه دین
چشمت که بلای عقل و دین است
۳
در مصحف عارضت به خوبی
ابروی تو آیت مبین است
۴
آن خال سیه نگر که چون مور
در مزرع حسن خوشه چین است
۵
افسوس که وصل دلبران را
خصمی چون هجر در کمین است
۶
جان می کنمت نثار امشب
آن نقد که حاضر است این است
۷
بیگانه ننگ و نام گشتم
خاصیت عشق اسیر این است
نظرات