اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۲۵۶

۱

هر چند بهشت دلنشین است

از کوی تو یک گل زمین است

۲

چون شکر شکست دل نگویم

صد گنج به زیر این نگین است

۳

عشق تو بهار یک چمن نیست

شوقم به هزار جا رهین است

۴

شرمنده منت که باشم

چشم تو کرشمه آفرین است

۵

از صیقل اشک پاک بینان

آیینه آسمان زمین است

۶

آمیزش کام با محبت

کفر است که در لباس دین است

۷

جز هیچ ندارم آرزویی

چیزی که اسیر دارم این است

تصاویر و صوت

نظرات