
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۶۵
۱
گلشن ز جلوه تو پریخانه گشته است
بوی گل از هوای تو دیوانه گشته است
۲
آبادی دو کون غباری است در رهش
هر دل که یک سراسر ویرانه گشته است؟
۳
الفت به چشم مست تو بسیار مشکل است
بدخوی آشنایی بیگانه گشته است؟
۴
شمع از رخت به سرزده گلدسته فروغ
رشکم نقاب بلبل و پروانه گشته است
۵
ساقی شکار جلوه طاقت گداز کیست
تا عکس جام و شیشه پریخانه گشته است
۶
از بس کشیده از دل بی اضطراب من
گردم غبار خاطر ویرانه گشته است
۷
هر ناله ای که از دل من سرکشیده است
شمع مزار بلبل و پروانه گشته است
۸
رنگین بساط توبه گه دیگر است اسیر
گلشن طراز گریه مستانه گشته است
تصاویر و صوت

نظرات