اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۳۲۰

۱

جفا جویی سپند آتش اوست

اجل مزدور خوی سرکش اوست

۲

چو دید از سرگرانی کار ما ساخت

تغافل تیر روی ترکش اوست

۳

به چشمم آشنا می آید از دور

مگر خورشید گرد ابرش اوست

۴

اسیر از نا امیدی شادکام است

مگر حسرت شراب بیغش اوست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمد خراسانی
۱۴۰۲/۰۶/۲۴ - ۰۶:۴۹:۳۳
مفاعلیلن مفاعیلن فعولن