اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۳۲۱

۱

درد بیدرمان دوای جان بی آرام اوست

تلخی مردن شراب صاف درد آشام اوست

۲

کاسه های دیده مجنون که شد یکسان به خاک

در بیابان طلب نقش پی گمنام اوست

۳

جز خیال زلف او در دل نمی گنجد مرا

موج این دریا نشان حلقه های دام اوست

۴

آبروی پاکبازان محبت اشک ماست

قبله آتش پرستان روی آتشفام اوست

تصاویر و صوت

نظرات