
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۳۳۰
۱
صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست
مو به مویم تا به مغز استخوان پیداست کیست
۲
خار و گل در باغ دل جوش انا الحق می زنند
شبنم یکرنگی این بوستان پیداست کیست
۳
دیده آیینه اختر شناسان کور باد
از غبارم پرده دار آسمان پیداست کیست
۴
برگ برگ این چمن آیینه دار وحدت است
کی گشایم بال جرأت باغبان پیداست کیست
۵
سایه سرو قدت موج تجلی می زند
هر کجا گلشن تو باشی باغبان پیداست کیست
۶
بوی گل گرد کدورت گشته در گلزار ما
نوبهار خاطر نازکدلان پیداست کیست
۷
شش جهت را شوخیش بی جلوه آیین بسته است
گم کنم تا کی نشانش بی نشان پیداست کیست
۸
تهمت بیهوده ای بر جام و ساغر می زنند
غارت جان اسیر ای دوستان پیداست کیست
تصاویر و صوت

نظرات