
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۳۵۵
۱
جز مراد دلت مرادم نیست
درد با صاف اعتقادم نیست
۲
گفتمش وعده های بوسه چه شد
کرد لب خنده ای که یادم نیست
۳
داد گردم به باد راز جنون
چه کنم با کس اعتمادم نیست
۴
هرزه دردسر دعا چه دهم
مطلبی در خور مرادم نیست
۵
من کجا قید نام و ننگ کجا
سر و سودای انقیادم نیست
۶
درد دل گوش می کند فریاد
مصرع ناله ای به یادم نیست
۷
جان سپارد به سینه ام دل اسیر
گر نگوید که خانه زادم نیست
نظرات