اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۳۵۶

۱

کدام صبح که سرمشق انتظارم نیست

کدام شب که سر گریه در کنارم نیست

۲

ز بیزبانی خود شکر بر زبان دارم

که سهو شکوه در اوراق روزگارم نیست

۳

ز ابر سایه برگ خزان سرشته گلم

شکفتگی است که در خاطر بهارم نیست

۴

شکفتگی نپذیرد اگر غبار شوم

ز سخت رویی دل عقده ای به کارم نیست

۵

دلم به یاد تو سرگرم شعله آرایی

کدام شب که چراغان انتظارم نیست

۶

مرا در آتش افسردگی گداخته اند

شراب صندل(و) درد سر خمارم نیست

۷

به گوش حلقه زنجیر راز می گویم

اسیر بر دل دیوانه اعتبارم نیست

تصاویر و صوت

نظرات