
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۳۷۱
۱
در دلم سیر کوی یار گذشت
خارم از پا گل از کنار گذشت
۲
وعده های کهن فریب تواند
می توانم ز انتظار گذشت
۳
خنده زد غنچه گریبانی
چاک از دامن بهار گذشت
۴
ساغر و شیشه سایه گل و سرو
نتوان از چمن خمار گذشت
۵
می رسد از غبار خاطر ما
از سرخاک ما چه کار گذشت
۶
توبه پر سخت رو اسیر خمار
راستش کار از انتظار گذشت
نظرات