
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۳۸۰
۱
گشته آیینه بیقرار خطت
شده طوطی مگر شکار خطت
۲
بهر مشق دل شکسته نویس
می کشیدیم انتظار خطت
۳
می توان خواند شرح گلشن راز
از تماشای نوبهار خطت
۴
هر که روزش سیه شود بیند
سر خورشید در کنار خطت
۵
کرد دامن پر از گل شب بو
صبح آییه شد دچار خطت
۶
برد یکباره عقل و هوش از من
رنگ و بوی بنفشه زار خطت
۷
آرزوی دگر نمانده مرا
دل و جان می کنم نثار خطت
۸
رحم کن رحم بر اسیر که باز
شده دیوانه بهار خطت
تصاویر و صوت

نظرات