
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۳۹۱
۱
لاله به کف جام دمیدن گرفت
سبزه سر زلف رسیدن گرفت
۲
جشن گل و عید بیابان رسید
هر که دلی داشت دویدن گرفت
۳
وحشتم این بار ز جا کنده بود
دل سر زنجیر رمیدن گرفت
۴
ذره و خورشید به آهنگ زد
پاس ادب گوش شنیدن گرفت
۵
جام جم آیینه شهرت گداخت
حیرت ما ساغر دیدن گرفت
۶
تا سخن لعل لبی گفت اسیر
آب گهر شور چکیدن گرفت
نظرات