اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۴۱

۱

لعلت زجام شیر و شکر می دهد مرا

ساغر ز آبروی گوهر می دهد مرا

۲

ساغر به طاق ابروی وحشت کشیده ام

بیگانگی ز خویش خبر می دهد مرا

۳

ساقی ستم ظریف و می از شعله شوخ تر

جامی نداده جامی دگر می دهد مرا

۴

گردم به جستجوی تو پرواز می کند

در خاک هم هوای تو پر می دهد مرا

۵

گر دیده باغبان بهار خیال خویش

شبنم به جای خون جگر می دهد مرا

۶

هر ناله ای که کرد فراموش سینه ام

پیغامی از زبان اثر می دهد مرا

۷

پیغام من شکنجه کش انتظار نیست

قاصد نرفته شوق خبر می دهد مرا

۸

گر دیده بحر گوهر مقصود دامنم

تا ناخدا نوید خبر می دهد مرا

۹

شد گرد عزلتم گل آوارگی اسیر

حب وطن نوید سفر می دهد مرا

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۸۹

نظرات