
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۴۴۰
۱
دل شکسته درستی پذیر می گردد
ز پا فتادگیم دستگیر می گردد
۲
که دیده مشت غباری به آن زمینگیری
عبیر پیرهن چرخ پیر می گردد
۳
ضعیف نالی از آن بیشتر نمی باشد
خموشی از دم سردم صفیر می گردد
۴
چه مدعا چقدر باب انتظار است این
به کام خویشم و نالم که دیر می گردد
۵
بنای خانه الفت ز موم می سازد
اگر زمانه به کام اسیر می گردد
نظرات