اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۴۴۶

۱

اگر خاکستر پروانه ما توده می گردد

پر از گل می شود گر دامنی فرسوده می گردد

۲

جلایی می دهد آیینه او را غبار ما

علاج ضعف دل باشد گهر چون سوده می گردد

۳

دعایی می کند پنهان زبانش لکنتی دارد

دلم گاهی میان اضطراب آسوده می گردد

۴

ز گردشهای چشمش می توان دیدن چه دل دارد

که ساقی سرگران از ساغر پیموده می گردد

۵

به هشیاری چشانی گر شراب سرگرانی را

دل شب زنده داران چشم خواب آلوده می گردد

۶

نگه تا می توانی عرض مطلب می توان کردن

نفس تا می کشی راه سخن پیموده می گردد

۷

نمی دانم سراغ صیدگاهش اینقدر دانم

که در محشر در پناه صید زخم آلوده می گردد

۸

اگر گستاخ می بودم اسیر اظهار می کردم

که پایان نیست راهش را فلک بیهوده می گردد

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۲۸۹

نظرات