اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۴۷۱

۱

ز آهم هر طرف دل وحشتستان دگر دارد

خدنگی را که پر برق است پیکان دگر دارد

۲

بود صیادی الفت چو شعر مبتذل گفتن

شکار انداز تنهایی شدن شان دگر دارد

۳

ز نشتر زار زیر آسمان چون سبزه می لرزم

که در هر سایه خاری گلستان دگر دارد

۴

زچشم جوهر تیغت مروت می توان دیدن

که در هر مرهمی زخم نمایان دگر دارد

۵

منقش بال طاوسی است هر یک آشیان گردون

که از هر پر فشانی برگریزان دگر دارد

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۳۰۰

نظرات