اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۵۰۲

۱

به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد

بساط مردم نادیده دیدنی دارد

۲

غنیمت است که زنجیر سر بسر گوش است

سخن نگفتن مجنون شنیدنی دارد

۳

ستمگران تغافل منش چه می دانند

که صیدم از نرمیدن رمیدنی دارد

۴

دلم بهار شکست است تا شد از تو درست

پذیره ای که چه رنگین تپیدنی دارد

۵

اسیر چاره راحت ز غیر می جوید

دلش خوش است که چون دوست دشمنی دارد

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۳۱۵

نظرات