
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۵۰۲
۱
به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد
بساط مردم نادیده دیدنی دارد
۲
غنیمت است که زنجیر سر بسر گوش است
سخن نگفتن مجنون شنیدنی دارد
۳
ستمگران تغافل منش چه می دانند
که صیدم از نرمیدن رمیدنی دارد
۴
دلم بهار شکست است تا شد از تو درست
پذیره ای که چه رنگین تپیدنی دارد
۵
اسیر چاره راحت ز غیر می جوید
دلش خوش است که چون دوست دشمنی دارد
تصاویر و صوت

نظرات