
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۵۰۸
۱
جذب نگهت جام می از تاک برآرد
گیرایی چشمت مژه از خاک برآرد
۲
از گریه ما مستی چشم تو نظر باز
دستی به دعای سحری تاک برآرد
۳
روح شهدا منصب پروانه بگیرند
روزی که شهید تو سر از خاک برآرد
۴
بر دل چه امید آه که جولان اگر این است
گرد از سپه دیده نمناک برآرد
۵
در خلوت خاموشی ما دود چراغی است
آن ناله که دود از دل افلاک برآرد
۶
خلعت ز پرستاری مرهم نستاند
آن دل که سر از پیرهن چاک برآرد
۷
برخاک اسیر تو گل ولاله حرام است
چیزی که برآید نظر پاک برآرد
نظرات