اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۵۲۲

۱

کی قیامت در نظر با این تماشا بگذرد

از طراوت چشم تر جوشد به هر جا بگذرد

۲

گر نباشد مانع نظاره شرم روی دوست

یک سر مژگان نگاهم از تماشا بگذرد

۳

با غبار خاطرم گر آشنا گردد نسیم

موج نتواند سبک از روی دریا بگذرد

۴

ابرکشت شعله دهقان پر پروانه است

می گدازد برق اگر بر حاصل ما بگذرد

۵

عالم الفت تماشاخانه آمیزش است

می‌توان دیدن غباری گر ز دل‌ها بگذرد

۶

سبزه‌ای کز خاک مشتاق وفا روید اسیر

روز اول یک سر و گردن ز مینا بگذرد

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۳۲۵

نظرات