اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۵۲۶

۱

نه همین گرد ره شوق ز صرصر گذرد

ریگ این بادیه چون برق هم از سرگذرد

۲

دل دریا شود آتشکده داغ نهان

نسبت اشکم اگر در دل گوهر گذرد

۳

آنکه رحمت کند آرایش دیوان گناه

صرفه آن است که از کرده ما درگذرد

۴

تا دهد نامه مستان به فراموشی غم

بال موج قدح از بال کبوتر گذرد

تصاویر و صوت

نظرات