اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۵۳۰

۱

ترک غمت از کشتن و بستن نتوان کرد

این توبه به امید شکستن نتوان کرد

۲

هر سایه مژگان تو صیاد غزالی است

در دیده ما سرمه جستن نتوان کرد

۳

برخاسته اشکم به صف آرایی مژگان

در بزم تو تکلیف نشستن نتوان کرد

۴

تا زهد اسیر تو قدح نوش برآمد

جز زمزمه توبه شکستن نتوان کرد

تصاویر و صوت

نظرات