اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۵۳۳

۱

وفا با خاکساری می توان کرد

خزانی را بهاری می توان کرد

۲

چنین بیگانه مگذر از دل ما

در این صحرا شکاری می توان کرد

۳

صبا خاکستر داغم نگه دار

نثار لاله زاری می توان کرد

۴

تو گر ساقی شوی مانند خورشید

به یک ساغر مداری می توان کرد

۵

در دولتسرای خاکساری است

که کسب اعتباری می توان کرد

۶

غبارم در طلسم انتظار است

به خاک من گذاری می توان کرد

۷

اسیر از یاد چشم مست ساقی

مداوای خماری می توان کرد

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۳۲۸

نظرات