
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۵۳۴
۱
هشیاریم از یاد تو بیهوش برآورد
بیهوشیم از خویش قدح نوش برآورد
۲
هر جا که تماشای رخت باغ نظر شد
حیرت چقدر گل که ز آغوش برآورد
۳
در دیده صاحبنظران موج غبار است
سروی که سر از گلشن آغوش برآورد
۴
پنهان ز اسیر تو شبی جام گرفتم
خوش زمزمه ها از لب خاموش برآورد
نظرات