
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۵۴۵
۱
دیوانه او غیر تحمل نشناسد
گر سنگ رسد بر سرش از گل نشناسد
۲
خاموشی ما بسکه در این باغ اثر کرد
کس بوی گل از ناله بلبل نشناسد
۳
در دل غم و در دیده نگه بی تو غریب است
غارت زده اسباب تجمل نشناسد
۴
بیگانگی است آنکه خریدار دل ماست
صید تو بجز دام تغافل نشناسد
۵
شد زنده جاوید اسیر از غم پنهان
تنها چو تویی شعله تنزل نشناسد
تصاویر و صوت

نظرات