اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۵۵۹

۱

دمی که از نگهت سرمه ستم نکشد

عجب که آینه چون گل جبین به هم نکشد

۲

فدای بیکسی کعبه گرفتاری

که صید منت خونگرمی حرم نکشد

۳

ز اختلاط پریشان عیش در قفس است

دلم که ناز سبکروحی الم نکشد

۴

به جستجوی تو ممنون شوق خویشتنم

که ننگ تهمت همراهی قدم نکشد

۵

به برگ شعله نوشتیم گفتگوی اسیر

که از طراوت نامش سفینه نم نکشد

تصاویر و صوت

نظرات