اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۵۶۱

۱

بسکه دامان حجاب از الفت من می کشد

گر شود گلشن ز خونم رنگ دامن می کشد

۲

نا امیدی حاصل کشت امید ما بس است

زود کار دانه عاشق به خرمن می کشد

۳

زشت را خجلت گذاری بهتر از آیینه نیست

سینه صافی انتقام ما ز دشمن می کشد

۴

پاس رازت لازم است از بزم بیرون می روم

مستم و پایان خاموشی به گفتن می کشد

۵

گرچه از رازش دل یک قطره بی آشوب نیست

محرم او همچو موج از خویش دامن می کشد

۶

خوی حسن از عشق می داند گناه خود اسیر

انتقام فتنه بیباکی از من می کشد

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۳۳۹

نظرات