اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۶۰۸

۱

دوش ساز ناله ام آهنگ بود

با زمین و آسمان در جنگ بود

۲

باده نازکدلی نوبر نکرد

شیشه ما خانه زاد سنگ بود

۳

در گلستان دیدمش نشناختم

بر تنش پیراهن گل تنگ بود

۴

صلح کل روزی که شد آیینه دار

در میان ما و جانان جنگ بود

۵

این دو رنگیها ز بینشهای ماست

نور و ظلمت پیش از این یکرنگ بود

۶

یاد شور کعبه جوییها اسیر

جنبش مژگان ز ده فرسنگ بود

تصاویر و صوت

نظرات