
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۶۱۳
۱
دیدیم زهر چشم تو عمر دوباره بود
معلوم ما نشد که تبسم چکاره بود
۲
هر غم که آمد از دل ما بینوا برفت
خوان خلیل ما جگر پاره پاره بود
۳
پیش از جنون در آتش دل می گداختیم
شغل غم تو پیشرو استخاره بود
۴
پستی ندید مرتبه عشق من اسیر
داغم همیشه آینه دار ستاره بود
نظرات