اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۶۴۸

۱

زنده دردم به درمانم چه کار

دل سلامت باد با جانم چه کار

۲

عشق از من مصلحت اندیش تر

بعد از این با آه و افغانم چه کار

۳

یار در دل باده بر کف جان به لب

بیش از این یاران به سامانم چه کار

۴

گر غرض آزار و مطلب دشمنی است

کشته وصلم به هجرانم چه کار

۵

دورتر ای دوست دشمن دورتر

خار خشکم با گلستانم چه کار

۶

پیش پیش دشمنان جان می دهم

با نوازشهای یارانم چه کار

۷

سبز شد خارم ز فیض دل اسیر

با نم ابر بهارانم چه کار

تصاویر و صوت

نظرات