
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۶۵۲
۱
پیداست عکس چهره گل در هوای ابر
آیینه خانه کرده چمن را صفای ابر
۲
مستند شاهدان بهار از می هوا
سرها برهنه کرده غزلخوان به پای ابر
۳
گل می کند دماغ تر از خاک خشک زهد
ساقی است تا هوای رطوبت فزای ابر
۴
دیوانه باده می کشد و می کند سماع
بزم پری است در نظر جلوه های ابر
۵
از مکتب گرفتگی آزاد می شود
طفلی است روز جمعه خمار هوای ابر
۶
گلهای ابر خیل غزالان وحشیند
شوخ است صید کشت هوا روزهای ابر
۷
هر سبزه رشک مصرع شوخی است در نظر
طرح غزل نموده بهار از برای ابر
۸
ما خویش را به ساقی کوثر سپرده ایم
تکلیف باده می چکد از شیوه های ابر
۹
دام پری کشیده بهار از شکفتگی
دیوانه تو چون نشود آشنای ابر
۱۰
پیداست عکس چهره ساقی ز برگ گل
از بسکه شست روی چمن را صفای ابر
۱۱
هریک اسیر از دگری خوشنماتر است
هم خنده های شیشه و هم گریه های ابر
تصاویر و صوت

نظرات