
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۶۶۰
۱
انداز لطفش از گل و گلزار تازه تر
بی مهریش ز گرمی بسیار تازه تر
۲
بی باده مو به موی دماغم در آتش است
گشتم خمار مستی سرشار تازه تر
۳
درد پیاله باده کشان قوت دل است
گلهای باغ شهرت خمار تازه تر
۴
صلحش میان جنگ چها تازه روست های!
در عین مهربانیش آزار تازه تر
۵
خلوت نشین مست اسیرت شود اسیر
این گل به باغ کوچه و بازار تازه تر
نظرات