
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۶۶۱
۱
خنده از گل جلوه از سرو خرامان تازه تر
خوش به سامان می رسد سیر گلستان تازه تر
۲
خاطر آشفته کار زلف و کاکل می کند
خود پسندیهای مجنون در بیابان تازه تر
۳
در بیابان جنون ریگ روان چشم تر است
سایه خار مغیلانش ز مژگان تازه تر
۴
نقش پا در وادی حیرت ز مجنون می رمد
شوخ چشمی های این وحشی غزالان تازه تر
۵
مکتب زنجیر را هر حلقه طفل دیگر است
کار پیران در لباس خردسالان تازه تر
۶
خنده گل بنده چاک گریبان کسی
گل فروشی های خندان نمایان تازه تر؟
۷
جان بیتابی فدای چین ابرو می کنم
سر گرانیهای عمدا شوخ چشمان تازه تر
۸
تا نخواند غیر من کس مصرع سودا اسیر
نسخه جمع آوردن خط پریشان تازه تر
تصاویر و صوت

نظرات