
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۶۶۴
۱
مستم و آن چشم شهلا در نظر
شوخ می رقصد تماشا در نظر
۲
بسته آیین گریه مژگان مرا
قطره خونی است دریا در نظر
۳
امشب از نظاره مستی می کنم
بسته آیین عکس مینا در نظر
۴
مصلحت بین صبح خیزان تو را
سرمه خوابی است دنیا در نظر
۵
مشق باران می کند مژگان من
کاغذ ابری است صحرا در نظر
۶
هیچ بر هیچ است چون خواب خمار
حسن رنگ آمیز دنیا در نظر
۷
جلوه ای سر کرد و می ریزد اسیر
برگ گل از خاک آن پا در نظر
نظرات