اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۶۶۵

۱

داردم شوق تو بیتاب سفر

شمع بزمم شده مهتاب سفر

۲

بستر راحت من سیماب است

در وطن برده مرا خواب سفر

۳

شوق خضر ره و من باد صبا

بی سر انجامیم اسباب سفر

۴

در ره تفرقه دل چو غبار

هست جمعیت من باب سفر

۵

برده شوق وطنم از ره و من

داده ام خانه به سیلاب سفر

۶

دارم آرام ز بی آرامی

شده بیتابی من تاب سفر

۷

سر به نقش قدمی دارد اسیر

می کند سجده به محراب سفر

تصاویر و صوت

نظرات