
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۶۷۴
۱
صیقل دل از غبار خاکساری یادگیر
آب و رنگ از همت باد بهاری یادگیر
۲
بی تکلف مشربی پر مبتذل شد جان من
درسی از الفت بخوان حرفی ز یاری یادگیر
۳
آرمیدن نشئه می آرد بقدر انتظار
شیوه آسودگی از بیقراری یادگیر
۴
سوخت جانت شد غبارت دود از این سودای خام
ترک صیادی کن و مطلب شکاری گیر
نظرات